۱۳۹۰ تیر ۲۵, شنبه

زمین مست و زمان مست

زندگی‌ بازی پیچیده‌ای است حتی آواتار خودت را هم نمیتوانی‌ پیشبینی‌ کنی‌. ادامها خیلی‌ وقتا سرکشنانه زندگی‌ میکنند تا اینکه لحظه‌ای می‌رسد که عاشق میشوند، اهلی و آرام میشوند. هر چه که بیشتر از این عشق می‌گذرد اهلیتر و آرامتر، تا اینکه در معشوق حل میشوند. ولی‌ یک ترس همیشه وجود دارد، تکلیف آنها در آن جهان چه میشود، آیا باز خدا اجازه خواهد داد با هم باشند؟ و اینجاست که صدای افرادی چون من حسابی‌ در میاد، مگر خدا اساسا بخشی از این عشق نیست؟ یا مگر او تبلورش در عشق ادامها نیست، خدا که خودکشی‌ نمیکند!

سروده : بیژن ترقی
صدا: استاد علی اصغر شاهزیدی
موسیقی و تنظیم : شادروان علی تجویدی
اجرا زمستان 1369 - مایه دشتی





می و میخانه مست و می‌کشان مست
زمین مست و زمان مست، آسمان مست

نسیم از حلقه زلف تو بگذشت
چمن شد مست و باغ و باغبان مست


تا زدم یک جرعه می از چشم مستت
تا گرفتم جام مدهوشی ز دستت

شد زمین مست، آسمان مست
بلبلان نغمه خوان مست

باغ مست و باغبان مست
تو زمزمه چنگ و عود منی

نغمه خفته در تار و پود منی
تو باده و جام و سبوی منی

مایه هستی و های و هوی منی
گرچه مست مستم، نه می پرستم

به هر دو جهان مست عشق تو هستم
تا من چشم مست تو دیدم
ز ساغر عشقت دو جرعه چشیدم
شد زمین مست، آسمان مست

بلبلان نغمه خوان مست
باغ مست و باغبان مست

۱ نظر: